متن اصلی
روزی، خیلی خیلی دور، در سرزمین گرم و رازآلود ایلام، خدایان و پادشاههان تصمیم گرفتند یک زیگورات با شکوه بسازند.بلند و قشنگ، شبیه یک کیک بزرگ طبقطبق!دیوارهای این معبد با "قپههای سفالی" و "گلمیخهای جادویی" تزئین شده بود؛ تصور کن، هزاران دکمهی گِلی و خوشرنگ، هرکدام مثل نگینهای کوچولو روی لباس قصربودند!اما این قپهها فقط برای زیبایی نبودند؛ در پشتشان یک جای مخصوص داشتند و با میلهای قوی محکم میشدند تا هیچ وقت روی دیوار نچرخند یا سر نخورند.همیشه سفت و قرص، تا پایان کیک بزرگ باشند!
روی برخی از این دکمهها،به خط میخی، اسم پادشاه نوشته شده بود انگار هر قپه، نامهای کوچک بود که میگفت: "این معبد زیبا را من، پادشاه بزرگ، برای خدایان ساختهام!"حالا هزاران سال از آن روز گذشته و این قپهها و گلمیخهای کوچولو، در موزهها و دل خاک هنوز قصه میگویند از دستهای هنرمند، مهندسی جالب، و عشق مردمان آن زمان به زیبایی و خدا.برای همین باید خوب از این دکمههای جادویی مراقبت کنیم؛چون هرکدامشان یک داستان است، یک راز پنهان از گذشته، و یک پل به سرزمین رویاهای بچههای امروز!